شب بارانیمن امشب زیر باران گریه خواهم کرددر این تنهایی و خلوت در این دشت سکوت وسرد در این بیهودگی های پر از ابهام نمی دانی چه بی تابم نمی دانی چه مشتاقم ببینم روی ماهت رامن امشب گریه خواهم کردمن امشب زیر باران تو را فریاد خواهم کرداگر چه گنگ و لالم من اگر چه ناتوانم من ولی از عمق جان خود تو را فریاد خواهم کردمن امشب زیر باران گریه خواهم کرد اگر از آسمان سیلاب غم بارد وگر از هر طرف تیر از کمان آیدبدان ای نازنین من نمی ترسم تو را فریاد خواهم کرد من از تاریکی و ظلمت نمی ترسم تمام ترس من این است فراموشم کنی ای دوستببار ای بارش بارانچنان بی تاب اشکم من که می خواهم ببارم منمن امشب گریه خواهم کردمن امشب بغض را در سینه خواهم کشتو بی پرواتر از دیروز تو را فریاد خواهم کرد من امشب آرزوی مرگ خواهم کرد چنان مشتاق مرگم من که شرح آرزوی من مثال ریشه و آب است تو ای باران تو ای مولود ابر آه چه حسرت گونه می باری مرا با خود ببر امشب فرو در خاک و خاکستر مرا با خود ببر امشب به گورستان دلتنگیم را با خود ببر امشب که اینجازندگان از عشق بیزارند وباران را نمی فهمندمن امشب گریه خواهم کردو از دست خدا هم شکوه خواهم کرد خدا یا!چرا مردم نمی دانند باران حاصل اشکی است که عاشق از دو چشمانش به هنگام سکوت خویش می باردچرا مردم نمی دانند که باران هدیه ابر است به هر که عاشق اشک استمن امشب گریه خواهم کرد به گوش ابر ها امشب تو را فریاد خواهم کرد بمان ای نازنین با منبمان تا لحظه اخر بمان تا زندگی باقی استبمان تا ابر بارانی استبمان تا در کنارت من بسان غنچه بشکافم بمان تا در نگاهت من بکارم شاخه عشقی بمان تا روی دستانت ببارم شبنم اشکی بمان تا روی لبهایت نشانم بوسه لطفی بمان ای نازنین با منبمان تا آسمان آبی استاگر چه می روی امشب ولی من هر سحر گاهان تو را فریاد خواهم کرد من امشب گریه خواهم کرد بسان کودکی گم کرده مادر را چنان می گریم امشب من که خون از دیده ام آید که مپ گان نگاه من به رنگ سرخ خون گرددمن امشب گریه خواهم کرد به یاد قامتت ای دوست !میان باغ احساسم هزاران سرو می کارم به یاد صورت ماهت میان آسمان آبی قلبم هزاران ماه می کارم به یاد چشم شهلایت میان حوض چشمانم هزاران گریه می کارممن امشب گریه خواهم کرد تو را من با تمام حسرت و اندوهتو را من با تمام بغضتو را من با تمام درد تو را من با تمام هرچه احساس است تو را من با تمام هر چه دلتنگی است تو را من با تمام هر چه امید است تو را فریاد خواهم کرد اگر امشب خدا گوید:" که بنده!ساکت امشب ساکت امشب "ساکت امشب من نخواهم بود تو را من با تمام عشق تو را فریاد خواهم کرد
روی قلبم نوشتم ورود عشق ممنوع عشق آمدو گفت من بی سوادم
لیست کل یادداشت های این وبلاگ